مرضیه ترابی| شهرآرانیوز تاریخ کاروانسراها در مشهد، قدمتی بیش از خود شهر دارد. پیش از آنکه مشهد حتی کمترین زیرساختهای مربوطبه ایجاد یک شهرک را داشته باشد، یعنی در حوالی قرون سوم و چهارم، کاروانسراهایی برای اسکان زائران در اطراف حرم امام رئوف (ع) ساخته شده بوده که باید آنها را جد اعلای زائرسراهای روزگار خودمان بدانیم. ساخت این کاروانسراها در اطراف حرم مطهر، نه از سر سودخواهی که برای آسان شدن امر زیارت بود و از این منظر، بسیاری از زائرسراها، زیر حمایت نهاد وقف قرار داشت و موقوفههای ارزشمندی برای نگهداری و بقای آنها درنظر گرفته شده بود.
تأسیس نخستین کاروانسراها، همزمان با آغاز سفرهای زیارتی، باعث بهوجود آمدن مشاغل مربوطبه آن در مشهد شد؛ به همین دلیل، باید مسافرخانهداری را از قدیمیترین مشاغل مشهد بدانیم که مانند کاروانسرا، پیش از پدید آمدن شهر مشهد در این منطقه وجود داشته است. این کاروانسراها در رونق تجارت و تقویت اقتصاد زیارت شهر نیز مؤثر بودند.
خوشبختانه ردونشان کاروانسراهای نخستین را در مشهد، هم میتوان در متون تاریخی و هم در متون روایی پیدا کرد. یکی از گزارشهای مهم تاریخی در اینباره که البته در متن یک کتاب حدیث، عرضه شده است و پیوندی استوار با پیشینه کاروانسراها در مشهد دارد، روایتی است که ما آن را با نام «ضامن آهو» میشناسیم. داستان «ضامن آهو»، درمیان عامه، روایتی منسوببه دوران حیات امامرضا (ع) است، اما واقعیت چیز دیگری است.
اصل این داستان به واقعهای مربوط میشود که بیش از یک قرن بعد از شهادت امامرضا (ع) در مشهد اتفاق افتاد و اگر یادتان باشد، یکبار به تفصیل و ضمن بیان داستان ارادت «ابومنصور محمدبنعبدالرزاق طوسی» به امامهشتم (ع) در ستون «مشهدیات» به آن پرداختم. مطابق آن روایت، تعقیب یک آهو توسط ابومنصور تا حریم حرم رضوی و ورود آهو به حرم مطهر و سپس ناپدید شدن آن، باعث اعتقاد یافتن والی سامانی توس به حرم رضوی شد.
در گزارش مربوطبه این واقعه که شیخصدوق آن را مفصل در کتاب «عیوناخبارالرضا (ع)» آورده است، شیخ -که رضوان خداوند بر او باد- ضمن نقل روایت، از قول ابومنصور مینویسد: «فَدَخَلَ الْغَزَالُ حِجْراً فِی حَائِطِ الْمَشْهَدِ فَدَخَلْتُ الرِّبَاطَ فَقُلْتُ لِأَبِی النَّصْرِ الْمُقْرِی أَیْنَ الْغَزَالُ الَّذِی دَخَلَ هَاهُنَا الْآنَ؟؛ آهو به محدوده حرم پناه برد. من از اسب فرود آمدم و وارد آن رباط شدم و به ابینصر مقری گفتم آهویی که هماکنون وارد این مکان شد، کجاست؟». در متن شیخصدوق، به واژه کلیدی «رباط» اشاره شده است؛ واژهای که ظاهرا ایرانی است، اما به زبان و ادبیات عرب هم راه یافته است.
«رباط» را معمولا کاروانسرا معنا میکنند. به دیگر سخن، حتی قبل از ارادتورزی ابومنصور که تا پیش از این واقعه، به زیارت حرم رضوی و زائران آن، روی خوش نشان نمیداد، در اطراف حرم رضوی، کاروانسراهایی برای اقامت زائران ساخته بودند. این زمان تقریبا مقارن با سال ۳۲۰ قمری (۳۱۱ خورشیدی) است؛ ۱۱۷ سال بعد از شهادت ثامنالحجج (ع). اگر تاریخ حرم رضوی را هزارودویستساله فرض کنیم، با روایت شیخصدوق میتوان نتیجه گرفت که از تأسیس نخستین کاروانسراهای اطراف حرم، بیش از ۱۱۰۰ سال گذشته است.
ساخت کاروانسرا در اطراف حرم رضوی در قرون بعد، چنانکه اشاره کردم، رونق خود را حفظ کرد. صد سال پس از گزارش شیخصدوق، «ابوالحسن عراقی دبیر»، از کارگزاران و حکمرانان دربار غزنویان در دوره محمود و مسعود غزنوی، دست به فعالیتهای عمرانی در اطراف حرم رضوی زد که ساخت کاروانسرا، بخشی از این اقدامات بود. عراقی در سال ۴۲۹ قمری (۴۱۶ خورشیدی) در غزنه وفات یافت و طبق وصیتش، پیکر او را به مشهد آوردند و در مسجد «بالاسر» حرم رضوی که خودش بانی آن بود، به خاک سپردند.
ابوالفضل بیهقی، مورخ و نویسنده نامدار قرن پنجم، در کتاب «تاریخ بیهقی» به این موضوع اشاره میکند و مینویسد: «[ابوالحسن عراقی دبیر]وصیت بکرد تا تابوتش به مشهد على موسىالرضا [علیهالسلام]، بردند به طوس و آنجا دفن کردند که مال این کار را در حیات خود بداده بود و کاریز مشهد را که خشک شده بود، باز روان کرده و کاروانسرایى برآورده و دیهى مستغل سبکخراج بر کاروانسراى و بر کاریز وقف کرده؛ و من در سنه احدىوثلثین که به طوس رفتم، با رایت منصور، پیش که هزیمت دندانقان افتاد، به نوقان رفتم و تربت رضا را... زیارت کردم، گور عراقى را دیدم در مسجد آنجا که مشهد است».
با این حال، توسعه کاروانسراهای مشهد در قرون چهارم و پنجم، به اقدامات ابوالحسن عراقی -که دستبرقضا در تأمین آب موردنیاز زائران و نیز، احیای کاریز مشهد نقش مهمی ایفا کرد- محدود نمیشود. در این دوره که همزمان با عصر طلایی تمدن اسلامی است، تلاش برای آبادانی مشهد، بسیار افزایش یافت و اسباب توسعه کمی و کیفی زیرساختهای خدماتی را در اطراف حرم رضوی فراهم آورد. گزارش بیهقی نشان میدهد که افرادی مانند «سوریبنمعتز» نیز، در همان عهد غزنوی و معاصر با ابوالحسن عراقی، در توسعه این زیرساختها نقش داشتند.
چندی قبل از آن، با استقرار عبدا... بنفائق خاصه -امیر مقتدر سامانی و سپس غزنوی که ریشه نسبی وی به «اندلس» میرسید- بر توس، کار توسعه و تأسیس اماکن اقامتی، شتاب بیشتری گرفته بود. به دستور وی، «بوبکر شهمرد»، کدخدای منطقه سناباد و نوغان -که احتمالا نام قدیمی روستا و مزرعه ابوبکرآباد در شمال مشهد قدیم، برگرفته از نام و مالکیت وی در این منطقه بوده است- اهتمام ویژهای به این کار داشت. نباید از این نکته درگذریم که در همین دوره، رونق بازار مشهد بر کرانه جاده سناباد به نوغان و در مجاورت حرم مطهر که جغرافیدانانی مانند «مقدسی» در «احسنالتقاسیم» به آن اشاره میکنند، بر رونق ساخت کاروانسراهای مشهد تأثیر گذاشت و باعث گسترش آنها شد.
درباره نقش خواجهنظامالملک طوسی در رونق شهر مشهد، نشانههای درخور اعتنایی در تاریخ وجود دارد. او که بر مذهب شافعی بود و تخاصمی سخت با اسماعیلیان داشت، در تکریم مشهد و حرم رضوی میکوشید. نقلی وجود دارد که حکایت از حضور شبانه وی، بههمراه ملکشاه سلجوقی در حرم رضوی و با هدف تقویت روحیه وی برای ایستادن برابر مدعیان سلطنت در دودمان سلاجقه و تلاش برای ایجاد حکومت یکدست و گسترده بر ایران دارد.
این دلبستگی برخی اهالی توس به مشهد رضوی، البته ریشه در نفوذ مذهب حقه جعفری در این منطقه داشته است؛ چنانکه برخی از برجستهترین علمای تاریخ تشیع، مانند شیخطوسی و خواجهنصیرالدین طوسی -که رضوان خداوند بر آنها باد- از خطه توس برخاستند و در جوار حرم رضوی و در مدارس اطراف آن، مقدمات علوم اسلامی را فراگرفتند.
از بحث درباره اقدام خواجهنظامالملک در توسعه مشهد دور نشویم. گفتم که وی در رونق این شهر، سهمی بزرگ داشت. یکی از اقدامات خواجه، تأسیس کاروانسرایی فاخر در جوار حرم امامهشتم (ع) بود. این کاروانسرا که در جناح غربی مسجد گوهرشاد فعلی قرار داشت، هنگام تأسیس مسجد جامع، تخریب شد و زمین آن به محوطه مسجد ملحق شد.
توسعه اماکن اقامتی در مشهد، ظاهرا با هجوم مغولان بهیکباره متوقف شده است، اما در قرون هشتم و نهم هجری، بهدلیل نابودی برخی مراکز جمعیتی مهم بلوک توس، مانند تابران و به ورطه نیستی افتادن برخی دیگر، مانند نوغان و تمرکز جمعیت بیشتر در مشهد و رونق سفرهای زیارتی و ازسوی دیگر، توجه ویژه امرای تیموری، همچون شاهرخ، پسر تیمورلنگ، و همسر خیراندیش وی، گوهرشادبیگم، به این مکان مقدس، تلاش گستردهای برای رونق چنین مراکزی در شهر آغاز شد که به اعتقاد نگارنده، مشهد را به یک شهر کامل و دارای زیرساختهای موردنیاز تبدیل کرد.
با آغاز دوره صفویه و رسمی شدن مذهب جعفری در ایران، مشهد بیش از گذشته در کانون توجه قرار گرفت و علاقه به رفاه حال زائران و تدارک سفری آسان و ایمن برای آنها، باعث اهتمام گسترده به ساخت و توسعه کاروانسراها و مراکز اقامتی در شهر شد؛ آنگونه که اگر این دوره را، دوره نهضت ساخت کاروانسرا در مشهد بدانیم، سخنی بهگزاف نگفتهایم.
در این دوره، مراکز اقامتی بسیار زیبا و فاخری در مشهد ساخته شد که متأسفانه امروز تقریبا هیچ نشانی از آنها یافت نمیشود، اما میتوان درمیان سندهای موجود در مرکز اسناد آستانقدسرضوی، نمونههای بیشماری از آنها را یافت؛ نمونههایی مانند سند شماره ۲۵/۳۱۷۸۱؛ سندی متعلق به سال ۱۰۳۸ قمری (۱۰۰۷ خورشیدی) و ماههای پایانی عمر شاهعباس یکم صفوی که در متن آن به کاروانسرای فراموششده «دودر» و موقعیت جغرافیایی این مکان اقامتی اشاره شده است:
«به تاریخ ۱۹ شهر صفر، سنه ۱۰۳۸ قمری (۲۴ مهرماه ۱۰۰۷ خورشیدی) ... قرار اجاره و مقاطعه شرعیه دو باب دکان علافی (علوفهفروشی) و طباخی واقعه در سرسنگ قُرب کاروانسرای دودر، حسبالتمسک (براساس سند مربوطبه قرض گرفتن) ... حاجیمحمدقاسم... معترف شد به وجه شرعشریف... که به اجاره و مقاطعه شرعیه گرفته از وکلای نواب مستطاب... میرزامحمدمؤمن الحسینیالمتول (متولی وقت آستانقدس) ... همگی و تمامی یک در (باب) دکان علافی و یک در دکان طباخی، متصل به یکدیگر که واقع است در سرسنگ به قرب کاروانسرای دودر، مستغنی از حد و وصف از تاریخ ذیل لغایت یک سال کامل شمسی به مبلغ ۱۴ هزارو ۴۰۰ دینار عراقی مقرر و مشروط آنکه مال اجاره را به قسطالشهور (اقساط ماهانه) هر ماه، مبلغ یکهزارو ۲۰۰ دینار عراقی داده باشد».
در دوره افشاریه، بهویژه دوران نادرشاه که مشهد پایتخت ایران شد، تأسیس مراکز اقامتی و کاروانسراهای مسافرپذیر در شهر افزایش بیشتری یافت. احتمالا در همین دوره بود که خانهزائرها نیز بهعنوان بخشی از ساختار اسکان زوار حرم رضوی، در شهر مشهد نهادینه شدند.
درباره رونق چنین مکانهایی، اسناد زیادی وجود ندارد، اما ظاهرا رسم پذیرایی از زائران در منازل شهر مشهد، از دیرباز رسمی برقرار و مورد توجه بوده است که بهتدریج، بهعنوان شغلی ثابت در این شهر جا افتاد. خانهزائرها میتوانست بهویژه در ایام شلوغ سال، بخشی از فضای موردنیاز سکونت زوار را تأمین کند. در دوره قاجار، با وجود رکود اقتصادی و شرایط نامناسب امنیتی، کاروانسراهای زائرپذیر همچنان رونق خود را حفظ کردند.
جیمز بیلی فریزر در سفرنامه خود، تعداد این کاروانسراها را ۵۲ ذکر میکند که معمولا عمارتی باشکوه و زیبا داشتند و نسبتبه زمان خودشان، از امکانات رفاهی مناسب برخوردار بودند. در دوران معاصر، بهتدریج اقامتگاههای زائران با الگوهای نوین جایگزین شد و مهمانخانههای مدرنی مانند «مهمانخانه طوس» (در بالاخیابان) تأسیس شد که بهتدریج فضای اماکن اقامتی را در مشهد تغییر داد.